28 August 2006

 


آدمهای معمولی که هیچ
من کاجهایی دیده ام که خشکیدند...
سروهای خمیده...
قهرمانانی که لطیفه شدند بر زبان عوام...
رفقایی که دستتت را نمیگیرند...
نه یکبار،
دیوانه میکند مرا این تکرار ...
 

 

 

 

 

 

26 August 2006

 

عاقبت روزي از اين شهر خواهم رفت
اينجا که دور مغز ها ديوار کشيده اند
از آن روز که فهميدم ،
صداي خرد شدن اعتقاداتم ، صداي وحشتناک، اما بيدار گر بود...
دستهايم روي زانوهاي خودم است
چون حالا ميدانم...
ميدانم که
بشارت منجي ، بزرگترين دروغ تکراري تاريخ است...
 

 

 

 

 

 

24 August 2006

 


همه همینیم..
مانعی که کنار رفت ، به دنبال مانع بعدی میرویم...
حریف که شکست خورد ، دنبال حریف سخت تر..
لیسانس، فوق لیسانس، با بد بختی دکترا ، حالا زندگی رو میذاریم پای فوق دکترا و ...
همیشه هم مینالیم از سختی کار...
از زیادی قسطایی که واسه باغمون ، بعد از خونه ای که خریدیم میپردازیم...
یه جور لذته این پیشرفت و مبارزه..
انسان اهل مبارزه ست...
همه همینیم، هر کدام به نوعی و در کاری....
فقط یه چیزی :
چقدر ناله میکنی آخه...دهنتو ببند کارتو بکن دیگه....اه...
 

 

 

 

 

 

13 August 2006

 


اصولاُ درصد چیز خوبیه...
یعنی اگه بلد باشی ازش خوب استفاده کنی..
و بعضی ها ، خدا وکیلی ، انصافا ، خوب از این واژه و کاریردش مطلع هستن..
مثلا آقاهه میگه: 90 درصد خانوما ، کمتر از آقایون عقل دارن
و سریع بر میگرده رو به خانومش که : البته شما جزو اون 10 درصدی.!!!
و همون خانوم دقایقی بعد داره میگه که : همه آقایون ...نه ،!! 99 درصدشون ،
فقط به فکر مسایل جنسی هستن...و هیچ حرف دیگه ای هم نمیزنه..
بعد که آقا بهش چپ چپ نگاه میکنه میگه : خوب البته تو که از اونا نیستی عزیزم..
و مثالهایی از این قبیل :
70 درصد دانشجوها...
85 درصد مشهدی ها...
90 درصد ترکها......
80 درصد رشتی ها....
100 درصد قزوینی ها....
خودتون کاملش کنین..

پ.ن : یادتون باشه که درصد ، بعضی وقتا شما رو نجات میده..باور کنید..
 

 

 

 

 

 

06 August 2006

 

تنها تو می مانی نصرالله
نصرالله!
تو حسن نیستی
تو حسینی
که به جای رفتن به بیابان کربلا آمده است به خیابان بیروت
و آدرس خانه علی اصغر را داده است
تا هواپیماهای یزید علی اصغر را بکشد
و تو زنده می مانی
نصرالله!
تنها تو می مانی
چون این جوری که معلوم است همه را در لبنان می کشند
و بعد معلوم می شود نصرالله رفته است به سوریه
نصرالله!
شمشیر را از سران عرب نگیرچون آنها سالهاست که شمشیر ندارند
و اگر داشتند هم به تو نمی دادند
مگر دیوانه اند که کشورشان را به گه بکشند
نصرالله!
تو پیروز می شوی و لبنان نابود می شود
\و وقتی تو به ایران آمدی ما از تو استقبال می کنیم
و تو می توانی باز هم برگردی
و بقیه لبنان را هم تبدیل به جهنم کنی
بهشت بیروت دیگر وجود ندارد
حزب الله در هر جایی هر بهشتی را به آشغالدانی تبدیل خواهد کرد
هر جا که باشد
نصرالله!
چفیه ات نماد مهربانی است و هر وقت هر کس آن را ببیند
بلافاصله جنگ می شود
جنگی برای مهربانی
و دشداشه چیز مزخرفی است
چون سفید است و دراز استو چفیه خوب استچون چهارخانه است و دراز نیست
نصرالله!
امروز نام تو در قلب همه مسلمانان است
مثل نام احمدی نژاد
باید دست به دست همدیگر بدهید
تا جهانی پر از بمب و موشک بسازید
نصرالله!
تنها تو می مانی ، چون عباس رفتی برای کودکان تشنه آب بیاوری
اصلا عین خیالت هم نیست که ممکن است تو را بکشند
اگر واقعا این طور است پس چرا کسی تو را نمی بیند؟
آیا ما را سرکار گذاشته ای؟
ضمنا اصلا مشکل کودکان تشنگی نیست
مشکل بمب است، آب می آوری برای جلوگیری از بمب؟
به بهانه آب رفتی دمشق؟
جان شاعر به فدایت که مظهر فداکاری بودی!
نصرالله!
توئی که ایستاده ای تا بچه های بیروت کشته نشوند
در حالی که این احمق هااین بی شعورها این پدرسگ هاو سایر فحش هایی که نشان دهنده عمق کینه شعر من است
جوری وانمود می کنند که اگر تو نبودی بچه های لبنان را کسی نمی کشت
نصرالله!
تنها تو می مانی و بمان بمان تا آمریکا و اسرائیل به جای حمله به ایران لبنان را نابود کنند
بمان تا انرژی هسته ای حق مسلم ما باشد
بمان تا شوی لباس اسلامی تهران برگزار شود
بمان تا رئیس جمهور ما به ترکمنستان برود و وبا را هم با خودش ببرد
بمان تا شورای امنیت درمورد ایران تشکیل نشود
بمان و به جای ما بجنگ
بمان و بدان که بچه های بیروت به جای تو می میرند
بمان و بدان که ما برایت شعر می گوئیم
نصرالله!
بمان !!
اگر تو نمانی دهان مان آسفالت می شود!!
ابراهیم نبوی
 

 

 

 

 

 

04 August 2006

 


گاهی وقتها ، واقعاً ،واقعاً ، صدای ساعت را میشنوم که میایستد
یک ثانیه
حتی یک ثانیه...
و این یعنی من در هزار توی زمان گم شده ام
دانندگان گفته اند که طولانی ترین خوابها هم چند ثانیه ای بیش نیستند گویا...
چند ثانیه...
و این همان سفریست که در دل زمان میکنیم...
ساعتها اتفاق ، خنده ، گریه ، دویدن ، ...همه و همه
فقط چند ث...ا...ن...ی..ه
منظورم فیلمهای خزعبلی که میسازند نیست، ما به عقب بر نمیگردیم
ولی حس میکنم گامهای زمان بعضی وقتها کند میشوند...می فهمی؟
یک ثانیه میشود یک ث.......ا.......ن........ی.......ه
وحتی بیشتر
یک ث..................ا......................ن..................ی.....................ه
بعد چند تا از این ثانیه های طولانی جمع میشن و تو یک خواب طولانی میبینی...
یک بوسه چند ثانیه ای چند ساعته رو شاید......
یعنی چه؟
یعنی اگر این موضوع در بیداری هم صحت داشته باشد _ که دارد به گمانم _ چه بر سر ما در این هزار تو می آید؟
وقتی کنار دلبر سیمین ساق و زیباروی نشستی، لحظه ها انگار که عجله دارند
و بر عکس...
چه کسی گفته که اینها کند شدن زمان نیست؟
همهن حکایت غریب "چه زود گذشت".!!..
تو یک ثانیه فرصت داری ...وقتی خوش میگذرد ، یک ثانیه است و وقتی بد ، یک ث..ا..ن..ی...ه
روی ساعتی که با قوانین مکانیک کار میکند ، هردو ، فقط یک حرکت هستند....
آدمها همه یک عمر دارند...
نه روی ساعت مکانیکی!! روی ساعت واقعی...
گوش کن :
باید سرعت گامهای زمان رو در زمانی که روی ساعت میبینی ضرب کنی ، تا بفهمی بعد از هر اتفاق چقدر پیر شدی!!
عمر= سرعت گامهای زمان(زمان ساعت/زمان واقعی) * زمان ساعت
توضیح میدم :
اتفاقات و لحظات خوب ، به گمانم ، امواجی ایجاد میکنند ، که سرعت گامهای زمان رو کم میکنند،
مثلا به هنگام نشستن کنار یک رفیق عزیز و صمیمی ،و گفتن جکهای غیر اخلاقی و باحال ،سرعت گامهای زمان ،
است3/1...
یعنی اگر 9 ثانیه کنارش باشی ، فقط 3 ثانیه پیر میشی -----> عمر رفته= 3=3/1*9
و بر عکس ،وقتی به سخنرانی خسته کننده رییس جمهور گوش میدی ، سرعت گامهای زمان به نزدیک 10 میرسند ...
یعنی اگر 9ثانیه پای حرفهاش بنشینی ، میکند به عبارتی------------.> 90= 10*9
یعنی 90 ثانیه پیر شدی..90 ثانیه ه ه ه ه ه ه ............. فهمیدی ؟


پ.ن 1 : از مرحوم انیشتین به خاطر قرار دادن ایشان روی ویبره درون گور ، عذر خواهی میکنم
پ.ن.2 : به عنوان تمرین ، مطلوبست محاسبه اینکه با خواندن این پست چقدر پیر شده اید؟
g =10 برای سا دگی
 

 

 

 

 

 

02 August 2006

 


لعنت به ملت بی اراده و مادر ق... ای که قهرمانانش را میکشند و لام تا کام دم نمیزند ...
لعنت بر این ملت
اکبر محمدی هم رفت..
از بس ستاره کشتید، روی زمان سیاه است
هم این زمین سیاه است، هم آسمان سیاه است
رو بسته زان نشستید، در پیشگاه تاریخ
کز این همه جنایت ، رخسارتان سیاه است
دست قلم شکستید ، پای سخن ببستید
ای روشنی ستیزان ، افکارتان سیاه است
هر تار موی یک زن ، بندد مسیر تقوی !!
این خود گواه آن بس ، پندارتان سیاه است
شد پرده سیاهی ، معیار پاکی زن
ای صبحدم گریزان ، معیارتان سیاه است
هر حیله ای که بستید ، در آستین تزویر
هر جادویی که کردید ،در کارتان سیاه است
هر خطبه ای که خواندید ، هر جمعه بر سر کوی
خلقی گریست زیرا ، گفتارتان سیاه است
زین شهر روی ما نیست ،در هر مکان سیاه است
از بس ستاره کشتید ، روی زمان سیاه است...
نسرین محمدی
زندان اوین 1380
 

 

 

HOME

MAIL

 

 

DAILY

روز آنلاین

صبحانه

شرق

دوم دام

روز آنلاین

FRIENDS



ARCHIVES
February 2006 / March 2006 / April 2006 / May 2006 / July 2006 / August 2006 / September 2006 / October 2006 / November 2006 / December 2006 / January 2007 / February 2007 / March 2007 / June 2007 / July 2007 / September 2007 / October 2007 / November 2007 / March 2008 / April 2008 / June 2008 /


Powered by Blogger