02 March 2006

 

باز ، هي
مي بيني اش؟
همين موجود سربزير را مي گويم ميان اينهمه چوبه دار
هزاران سال است که شاهد نمايش تکراري دارزدن است
هي سربه زير، ريزريز مي خندد و هي قامتش را تند تند تکان مي دهد و جلو مي رود هي آنها عصباني مي شوند ازتکان خوردنش... هميشه آمده اند قامت راستِ سر به زيرش را بلند کرده اند سرش را به بالاي دار برده اند
هي ديده اند اين که سرش بر دار بلند شده آن نيست که هي تکان مي خورد هي گيج شده اند ...هي نفهميده اند...بازهي همين موجود سربه زير، ريزريزخنديد.....
.هنوز هم نفهميده اندکه تمام هويت آن چيزي که هزاران سال است مي خواهند سرش را بربالاي دار ببينند، سربه زير بودنش است
مي بيني اش چگونه تکان مي خورد؟
قلم را مي گويم
شاعر مجهول .....در بزرگداشت اکبر گنجی
 

 

Comments:
jaleb bood haji.merci
 
سلام... بابت اين نوشته ي مجهول و شاعر مجهول و بيشتر بابت نوشتهي قبليت.برايم جالب بود و دوست داشتم همچون تجربهاي سراغ من هم ميامد. سبز باشي
 
Post a Comment



<< Home
 

HOME

MAIL

 

 

DAILY

روز آنلاین

صبحانه

شرق

دوم دام

روز آنلاین

FRIENDS



ARCHIVES
February 2006 / March 2006 / April 2006 / May 2006 / July 2006 / August 2006 / September 2006 / October 2006 / November 2006 / December 2006 / January 2007 / February 2007 / March 2007 / June 2007 / July 2007 / September 2007 / October 2007 / November 2007 / March 2008 / April 2008 / June 2008 /


Powered by Blogger