25 May 2006
مسافری را میمانم در آغاز راه
و مسافری در پایان راه دیگر نیز...
خسته ام از انانکه سوهان میشوند برای روحم و...
واگویه های شبانه دیگر مرا به معراج نمیبرند
دیوار اتاق ، از رد ناخن هایی که از سر درد بر آن کشیده ام ، زخمیست
نه اتاق خودم،
اتاق ذهنم که حالا ، تاریکتر و خاموش تر از اتاق همیشه در بسته خودم است...
همیشه در بسته...
اتاق آبی من ، اتاق سردیست....
ببخشید !!! کسی یه گرین کارت خوشگل تا نشده ندیده که مال من باشه؟ ترجیحاّ کانادا؟؟
منم ندیدم....
DAILY
FRIENDS